سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترینِ برادران، کسی است که برایش به رنج افتند. [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :48
کل بازدید :27453
تعداد کل یاداشته ها : 80
04/3/20
7:22 ص

 ابزاراثرپذیر:

کاغذکاهی ،فیلی ،گلاسه پوستی  ،اشتینباخ ،واتمن، کانسون، فابریانا، الوان ،مومی، طلق ،دستمال کاغذ ی ،مقوای پاستل، کاغذ چاپ،کاغذ مشکی ،کاغذ کادو ،دیوار ،زمین، سنگ و... 
نوع قلم و نوع کاغذ:

آبرنگ و آب مرکب: مقوا یا کاغذ مکنده (کاغذ نرم و تقربیا کلفت)مقواهای فیلی-اشتنباخ - واتمن - کانسون - فابریانا 

پاستل:مقوای پاستل(کاغذ خیلی سفت و موج دارکه در رنکهای گوناگون وجوددارد.

زغال:کاغذ کاهی؛کاغذ زبر و پرز دار 

مداد رنگی:کاغذ موج دار اشتینباخ یا فیلی

سیاه قلم(مداد کنته ،کاغذ موج دار 

راپید:کاغذ کالک یا براق یا کلاسه

ماژیک:بسیاری از کاغذ ها

مداد شمعی:همه کاغذها 

رنگ روغن: روی بوم - کاغذ- چوب- فیبر- پارچه(گونی تا ابریشم)- شیشه - سنگ- دیوار- فلز- مقوا- 

عناصر دنیای دید:

عناصر بصری  : (الفبای طراحی-عناصر مهم طراحی )

نقطه:اثری را که هروسیله ای ازخود بجا می گذارد واندازه مشخصی ندارد رانقطه می گویند.

خط:ازحرکت نقطه خط بوجود می آید.(طولی است بدون عرض)

سطح: سطح فقط دارای دو بعدی طول وعرض است.(شکلهای دو بعدی-یک لیوان درواقع دوشکل دوبعدی مشخصی دارد.دایره ومستطیل)

حجم:بر روی سطح دو بعدی(مثلاکاغذ)بطور مجازی نه حقیقی بیان می شود. در هر صو رت حجم قابل روئت ؛فقط جنبه بصری دارد؛یعنی تنها با چشم دیده میشود و به هیچ وجه قابل لمس نیست.درطراحی با سایه های مختلف (سایه و روشن) حجم ایجاد می شود .(طول ؛عرض؛ ارتفاع)

سایه:(والر یا ارزش رنگی) ایجاد سایه و روشن .درطـراحی با مداد با تغییر فشـار دست می توان سایه وروشن های زیبایی بوجود آورد.توجه به سایه ها یا حد دو تاریکی یا دو روشنائی رااز هم تمیز دادن مهم است.در طراحی می توان تنها به تاریکی و روشنائی تکیه کرد و بدون خط یا نقطه شکلی را مجسم نمود.ارزش رنگی می تواند بیان کننده عواطف و حالتها باشد. 

بافت:(تکسچر) به احساس زبری ونرمی که از اجسام درما ایجاد می شود بافت می گویند . اثرمداد بر کاغذ به دلیل فشارهای مختلف دست بافت های مختـلفی نیز به وجود می آورد. (بافت های مختلف حا لاتی از آرامش ؛ هیجان ؛غم ؛شادی؛گرمی ؛ سردی؛ خشونت؛ لطافت؛ انعکاس نور و روشنی و تاریکی ؛بزرگی و کوچکی ...را بوجود می آورد.)

حرکت: حرکت متضاد ایستائی است؛ نیرو- پویایی- ریتم و زمان به این عنصر مربوط می شود. درتصویرحرکت واقعی وجود ندارد ولی نیروها بوسیله ریتم عناصر-هماهنگی-تعادل-تناسب-دوری ونزدیکی-..به بیننده القا می شود. (می گوئیم این طراحی زنده است.)

رنگ:در طراحی رنگ وجود ندارد.


انواع خطوط:

خطوط عـمودی : ( قائم ) خطوطی که با زمین زاویه 90درجه می سازند . این خطوط دارای استحـکام- فعال - با دوا م - نیرومند - نمایشگر تعادل و ایستائی و ثبات هستند.(نازک - ضخیم - تاریک - روشن)

خطوط افقی:خطوطی که دارای سکون بدون حرکت– آرامش بخش - وبدون هیجان و یک نواخت هستند. 

خطوط مورب:(کج )خطوطی که نه عمودی هستند ونه افقی بین این خط قرار دارند.خط مایل پویا ترین خط است ؛ جنبش و کشاکش بصری ایجاد می کند ؛ حالتی نا پایدار داردو تحرک آن بر انجام عمل دلالت می کند. ( خطوطی که بیانگر حرکت- بی قراری- عدم تعادل )

خطوط زاویه دار:خطی که مسیر گردشش در زمانهای مختلف تغییر کرده است.

خطوط دندانه دار: از تکرار یکنواخت ویا ناهماهنگ خط زاویه دار پدید می آید. نمایشگر خشونت و عصبانیت. 

خطوط منحنی:خطی که آرامش – ملایمت را بیان می کند.خطی است نرم ؛ لغزنده؛ بدون خطر و آرامش دهنده .نوسانات خطوط منحنی را روی تپه های می توان مشاهده کرد.بخشی از یک دائره است. 

خطوط مواج :خطی است که از تکرار نامنظم منحنیها پدید آمده - امواج دریا ؛حرکت بدن مار.

خطوط مار پیچ:خطوطی که حول محور خود می چرخند.(تکرار منحنیها ).

طراحی خطی وارزش خطی

خط در طراحی می تواند بیانگر ویژگیهای زیر باشد:

الف- جنسیت موضوع رانشان دهد.(شیشه-چوب-سنگ-..)

ب- مسیرجهت تابش نوروحجم رانشان دهد.

ج- لطافت وخشونت موضوع رانشان دهد.

د- حالتهای روانی مدل وسنگین و وزن اشیا رانشان دهد.

انواع سطح:

سطح هندسی:دایره؛ مربع و..

سطح غیر هندسی:ماهی ؛آدم؛..

اشکال سطوح:

ا- سطوح صاف ومسطح: روی میز ؛کاغذ؛کف خیابان؛آب آرام؛..

2- سطوح پست و بلند و دارای انحنا:پشت بام خانه های قدیمی؛مواج دریا؛..

3- سطوح پیچیده:سطح روی مته ها؛سطح بعضی از مجسمه ها ؛..


منبع : در باره طراحی بیشتر بدانیم باشگاه دانشجویان پیام نور     -http://pnu-club.com/5


  
  

تذکرات مهم قبل از طراحی (برای طراحی باید به نکات زیر توجه کرد) :

1 - انتخاب موضوع

2- تنظیم اشیا

3-انتخاب نقطـه دید- (انتخاب زاویه دید )

4 -تاثیر کیفیت نور ( تنظیم نور) 

5- منظره یاب

....................... 
طبیعت بیجان: 


طبیعت بیجان به همه اجسامی گفته می شود که در طبیعت وجود دارند ولی حرکت ندارند . درانتخاب موضوع برای طبیعت بیجان در آغاز از وسایل ساده و معمولی استفاده می کنیم .اشیا عادی می تواند به عنوان موضوعات عالی در طراحی بکار گرفته شوند و این تنها با خوب دیدن امکان دارد.

سعی کنیم اشیا عادی را از زاویه های متفاوت ببینیم وتجسم خود را به پرواز در آوریم.

اشیائی که از نظر اندازه ؛ حجم ؛ رنگ وجنسیت متفاوت است برای طراحی مناسب تر هستند . در تمرینهای اولیه تعداد کمی از اشیاء را مدل قرار می دهیم .هر قدر مدل ساده تر باشد نتیجه زودتر و بهتر به دست می آید.

طراحی از منظره:
در طبیعت شکلهای فراوانی وجود دارد . باید در انتخاب آنها تصمیم بگیریم.باید بدانیم که چه مقدار از آنها را در کاغذ طراحی جای دهیم ؛چه عناصری مورد نیاز ماست و کدام را حذف یا نادیده گرفت. 

برای طراحی از طبیعت و منظره ها می توان از دشت - درخت - رودخانه - گل - خانه- جاده - خیابان - کوچه-و... طراحی کرد.

طراحی از حیوانات:

برای طراحی از حیوانات می توان به باغ وحش یا آخور حیوانات سر زد و از حالتهای مختلف آنها طراحی کرد.برای طراحی از ماهیها هم می توان به حوض خانه های قدیمی یا آکواریوم سر زد.

طراحی از انسان: 

اندام انسان از عجایب شگفت انگیز خلقت است.طراحی از اندام انسان برای طراحان و نقاشان از اهمیت خاصی برخورد است.آشنائی با خصوصیات کلی اندام انسان ؛آگاهی از کالبد انسان ؛استخوان ها ؛عضلات و مفاصل ؛کشف حالات انسان در حال حرکت و کار ؛ پی بردن به بیان و حالتهای صورت انسان و...همه اینهاموضوعات جالبی برای طراحی است.

تفاوت بین طراحی از طبیعت با طراحی در کارگاه :

الف - مدل زنده را معمو لا در فضای بسته ( کارگاه ) می نشانیم و نحوه نشستن مدل و تنظیم اشیاء( در طبیعت بی جان ) بسته به اراده و تصمیم خود ما است ؛ حال آنکه طراحی از نمای طبیعت در فضـای باز انجام می گیرد و عنـاصر موجود در آن به میل ما جا به جا نمی شوند.

ب - تابش نور به مدل زنده و سایر اجسامی که در کار گاه می گذاریم می تواند به اراده ما تنظیم شود؛ولی طبیعت مستقیما از آفتاب روشنایی می گیرد.

ج - در کارگاه ارزش مایه های تاریک و روشن ( رنگ مدل ) به دلیل تابش نور ثابت تغییر نمی کند .

د - در طبیعت ، زاویه تابش آفتاب دائما تغییر می کند ، ساعات مختلف روز ، فصلها ، موقعیت جغرافیایی ، موقعیت جوی ، ابر، مه ، غبار ، رطوبت یا خشکی هوا در میزان روشنایی آفتاب (در نتیجه رنگ اجسام )اثر می گذارد.

بهترین وقت برای طراحی از طبیعت ساعت 9 تا 11 صبح و عصرها تقریبا ساعت 3 تا 5 عصر است.

در طراحی از طبیعت فضای آسمان را کمتر از فضای زمین می گیریم و شکلها را طوری در کاغذ جا می دهیم که بخشی از فضای آسمان را بپوشاند . به این ترتیب فضای بالا و پایین طرح به هم پیوسته خواهند شد و جنبشی در بین شکلها پدید می آید.

در آسمان ،گاه لکه های ابردیده می شود . برای ایجاد تعادل بین شکلها و برای اینکه فضای بالای کاغذ خالی نماند فرم چند لکه ابر را طرح می کنیم.

غالبا اتفاق می افتد که انسان نقطه خوبی را پیدا می کند و پس از نشستن در می یابد که همه چیز عوض شده است در این حالت استفاده از منظره یاب می تواند کمک موثری برای انتخاب نقطه دید ما باشد.

2 - تنظیم اشیا:

برای طراحی از چند شی؛ ابتدا طرح کلی هر یک را جدا گانه ایجاد می کنیم . سپس آنها را در کنار هم و با ترکیب مناسب در کادر قرار می دهیم .ایجاد ارتباط مناسب بین اشیا ؛ قرارگیری آنها به بهترین نحو در کادر و ایجاد تعادل میان فضای مثبت و منفی اهمیت زیادی دارد. (توجه به یکپارچگی و نظم اشیا)

برای طـراحی از اشیا مختلف ؛ قبل از هر چیز باید آنها را دریک نظـم کلی کنار هم بچنیم ؛ آنها را به نحوی کنار هم می چینیم که همه در یک سطح نباشند.بهتر است حرکتی در بین اجسام دیده شود. سپس بهترین وضعیت قرار گیری اشیا را در کادر ایجاد کنیم.اگر تعداد قطعات متنوع ؛ نسبتهای مختلف ؛ اندازه های متفاوت ؛ رنگهای مختلف و فاصله اشیا از هم کم باشد بیشتر جلب تو جه می کند.

3- انتخاب نقطه دید(زاویه دید):

پس از اینکه اشیا را تنظیم کردیم؛آنها را از چند جهت نگاه می کنیم و موقعیت نور و روشنایی و تاریکی سطحهای آن را بررسی می کنیم. جهتی که نظر ما را بیشتر جلب می کند برای طراحی انتخاب می کنیم.

انتخاب بهترین زاویه برای طراحی به طوری که تمام قسمتهای موضوع مورد نظر دیده شود.(در طراحی از طبیعت بیجان ایجاد ارتباط مناسب بین اشیا - قرار گیری آنها به بهترین نحو و ایجاد بهترین وضعیت قرار گیری فرد مورد نظر است.)

ولی در طراحی از طبیعت چون ما نمی توانیم اشیا را به دلخواه تغییر دهیم باید با جلو وعقب رفتن یا مختصری بالا و پایین رفتن زاویه دید خود را انتخاب کنیم.

4- تاثیر کیفیت نور :

آنچه موجب دیدن جهان می گردد حضور نور می باشد. اگر نور نباشد ؛ امکان دیدن میسر نمی شود. نوربه دو صورت طبیعی و نور مصنوعی وجود دارد. (با انتخاب زاویه تابش مناسب می توان ؛ موضوعات ترس - غم - وحشت - شاد و ...را بیان کرد.)

نمایش حجم اشیا؛ بستگی به نحوه تابش نور دارد. زاویه مناسب تابش نور برجستگیها و فرورفتگیها را به صورت واقعی نشان می دهد.

زاویه تابش نور و محل گیـری منبع نوری باعث ایجاد فضـاهای تیـره و روشن متنوعی می شود. برای نمایش حجم در طراحی ؛ از بهترین زاویه تابش نور استفاده می شود .

حتی الامکان مدل را در برابر نور طبیعی و ملایم قرار می دهیم . فقط در مواردی که بخواهیم تضاد بین تاریکی و روشنی را نشان دهیم می توانیم از نور چراغ برق و یا اشعه آفتاب استفاده کنیم. 

(یک کره بدون استفاده از سایه روشن؛هرگز سه بعدی به نظر نمی آید و نمایش حجم آن امکان پذیر نیست.)

برای نمایش حجم واقعی اشیا باید از نور پردازی مناسب استفاده کرد. نور 45درجه سایه روشنهای مناسبی ایجاد می کند که حجم واقعی اشیا را به خوبی نشان می دهد طراح با نمایش این سایه روشنها حجم اشیا را نشان می دهد.

بر اساس نور :

سایه - نیم سایه - روشن ـ سایه افتاده یک شکل مشخص میگردد.

خاصیت فیزیک نور:

الف:شدت نور: بر اساس موضوع مورد نظر شدت نور را انتخاب می کنیم . با دور و نزدیک کردن نور چراغ به مدل.(مثلا چراغ 100-200)

ب:مقدار نور:استفاده از دو چراغ (مثلا 100 به جای یک چراغ 200)و از دو جهت نور تابانده شود. 

(جهت تابش نور)

نوراز پشت سر:وقتی که بخواهیم عکس دو بعدی و بدون برجستگی و فرو رفتگی را نشان دهیم از پشت به شکل نور می دهیم . اشیا سیاه می شودوحجم ندارد. محیط شیء مشخص است.

نوراز رو به رو:سطحی سفید رنگ و بدون حجم است. 

نور از پایین به بالا:وحشت آور و ترسناک است . ( نور شدید ؛نور مصنوعی )

نوراز بالا به پایین: فقط بر جستـــگی ها را نشان می دهد. سایه عمود است . ابهام ایجاد می کند.

نوراز راست یا چپ : تصویر دو بعدی که نیم آن سیاه ونیمه دیگر آن سفیداست .

5- منظره یاب:

برای رسیدن به تصویر ی متعادل ؛هنگامی که مدل در مقابل ما قرار دارد 2 راه وجود دارد :

الف:موضوع ثابت و ما به حرکت پیرامون مدل می پردازیم.

ب: هنگامی که در مقابل مدل یا موضوعی پیچیده قرار می گیریم و نمی دانیم از کجا شروع کنیم؛با استفاده از منظره یاب به مطالعه مدل می پردازیم. (همانگونه که از اسمش پیداست انتخاب بهترین محل ومنظره برای طراحی که از آن استفاده می شود.)

6- خط افق:

خطی است فرضی که بین زمین و آسمان کشیده می شود و با حرکت ناظر حرکت می کند این را اصطلاحا "خط افق" می گویند.

نقطه گریز :

وقتی به یک منظره نگاه می کنیم خطوط موازی عمود بر صفحه تصویر در بی نهایت و بر روی خط افق به هم می رسند که آن رانقطه گریز یا نقطه فرار می گویند. 

7- کادر:

کادر؛جای است.صفحه ای است که ما در آن عناصر طراحی را قرار می دهیم.طراحی معمولا در فضا یا محدوده مشخصی انجام می شود.که به این محدود کادر می گویند.کادر ممکن است مستطیل؛ مربع؛ لوزی؛ بیضی ؛ و... باشد. معمولی ترین کادر ؛ مستطیل کاغذ ما است .

در کادر افقی (مستطیل به صورت خوابیده ) که آرامش را القا می کند.برای طراحی مثلا دریا ؛ انسان خقته ؛ کویر و...

در کادر عمودی(مستطیل به صورت ایستاده)نشانگر ایستایی و مقاومت است .که برای طراحی انسان ایستاده؛ درختان و..استفاده می شود.

مربع:زمینی و محدوده آن کامل است. ایستایی ؛مقاومت؛آرامش ؛تعادل

دایره: (سمبل آسمانی )مو ضوعی که چرخش داشته باشد و نامتعادل باشد.

مثلث:خطر مثلا علائم رانندگی

8-هما هنگی ابعاد کاغذ :

ابعاد کاغذی که برای طراحی انتخاب می کنیم باید با مدل متناسب باشد؛ اگر اجسام را (در طبیعت بی جان ) بطور افقی چیده ایم ؛ درازی کاغذمان را نیز به شکل افقـی قرار می دهیم ؛ در غیر این صـورت ؛آن را به طور عمـودی به تختــه شـاسی ( تخته زیر دستـی )وصل می کنیم. 

به عبارت دیگر می توان گفت : اگر موضوع طراحی ما درحالتی باشد که طول کار بیشتر باشد ما صفحه کاغذ را بصورت ایستاده(عمودی ) استفاده می کنیم ؛ و اگر موضوع کار ما به صورتی باشد که عرض کار زیادتر باشد ما کاغذ مان را به صورت خوابیده (افقی) انتخاب می کنیم. در صورتی که طول و عرض مدل ما یکسان باشد ما از کادر مکعب استفاده می کنیم.

(تخته زیر دستی را ، یا روی سه پایه نقـاشی قرار می دهیم و یا روی میزی که اندکی شیب داشته باشد می گذاریم ؛ به طوری که چشم ما عمود بر وسط کاغذ باشد. 

9- ترکیب بندی:

در طراحی یا نقاشی؛جای دادن و ترکیب کردن اجسام در زمینه؛مسئله مهمی است.این عمل را کمپوزیسیون؛یا فن ترکیب بندی می نامند.

ترکیب بندی(کمپوزیسیون)؛مهمترین فرآیند در شکل گیری یک اثر هنری است.واژه ترکیب در لغت به معنای مرکب کردن و از چند جز؛کل جدیدی را به وجود آوردن است که چیزی متفاوت از اجزای تشکیل دهنده اولیه آن باشد.

به عبارت دیگر می توان گفت : ایجاد نظم میان عناصرتصویر ؛به نحوی که به صورت یک کل به هم پیوسته دیده شوند؛ترکیب بندی نام دارد.کادر فضای محدودی را ایجاد می کند که روابط عناصر در درون آن به دقت سنجیده می شود.در این محدوده هر جزءبه تنهایی و در کل تصویر با چهار چوب کادر ارتباط برقرارمی کند . به دلیل تمر کز تصویری که در فضای درون کادر ایجاد می شود؛نظم و هماهنگی عناصر تصویر دارای اهمیت زیادی است . بنابراین ؛ اگر چه هر یک از عناصر ویژگی خاص خود را دارد ؛ نباید هماهنگی کل تصویر را از بین ببرد.

خصو صیات ترکیب :

در هنر های تجسمی برای ایجاد یک ترکیب بندی (کمپوزیسیون ) مناسب باید به اصول زیر توجه کرد:

اصل تعادل:اگر در یک صفحه دو وزنه داشته باشیم باید طوری باشد که دو طرف صفحه تقریبا هم وزن باشد. (دو وزنه را در یک طرف قرار ندهیم و یک طرف دیگر خالی باشد. اگر شئی در یک کفه ترازو قرار گرفته در کفه دیگر هموزن آن شی باید باشد. )اگر چندین حجم داریم آنها را جابجا کرده تا بتوانیم : 

الف:اصل تعادل رعایت شود.

ب:فضای مثبت و منفی (سیاه و سفید) رعایت شود.

می توان با اضافه کردن بعضی از وسایل که هم به مو ضوع بخورد و هم به اصل کار لطمه نزند اصل تعادل را رعایت کرد.(پارچه؛ پنجره؛ صندلی؛ گلدان؛ تیره و یا روشن کردن پشت اثر؛...

یک طرح زمانی ایجاد تعادل می کند که چشم به راحتی در قسمتهای مختلف اثر گردش کرده و در یک بخش خاصی متمرکز نشود.

اصل تقارن:

برای طراحی از اشیایی که متقارن هستند ؛ باید با استفاده از محور تقارن (عمودی یا افقی) ؛ فاصله سمت راست و چپ ؛یا بالا و پایین ؛طرح را نسبت به این خط با دقت سنجید.از این طریق می توان طرح را تصحیح کرده و پس از آن خطوط پر رنگ تر و جزییات را روی طرح ایجاد کرد .

اصل تناسب:

در طراحی برای یافتن به ترکیب درست باید مقیاس و تناسب اشیا و انسان و حیوان و... توجه نمود. 

اصل وحدت،هما هنگی،تضاد:

اگر با تعمق به یک گل که در دید اول بسیار ساده بنظر می رسد نگاه کنیم می بینیم که اجزای تشکیل دهنده آن از لحاظ تناسب ،رنگ،وشکل دارای وحدتی بی نظیر است.

هم آهنکی بین اشکال و تضاد بین سفید و سیـاه ( رنگهای کم رنگ و پر رنگ در کنار هم )است. 

ایجاد حرکت( ریتم )وحرکت:

قرار گرفتن چند شکل در برابر هم ،در کنار ویا به دنبال یکدیگر گویای جهت و حرکت است.مثلا مسیر چند درخت در کنار هم ،حرکت حیوانات بسوی طعمه و...نشان دهنده حرکت و جهت است.

ایجاد حرکت یکی از عوامل مهم در شکل گیری یک اثرهنری است. با ایجاد رابطه منطقی و فاصله بین اجسام می توان یک ریتم به وجود آورد. (مثلا در یک طرح تمام اشیا بر روی یک خط قرار نگیرند )اشیا را جابجا کرده و تغییر جهت و تغییر حالت داده یک ریتم نامنظم و پر تحرک ایجاد می گردد.

نقطه عطف:

برای نشان دادن مهمترین قسمت طراحی استفاده می شود.نورانی بودن یک قسمت یا شفافیت رنگ آن نشان دهنده نقطه عطف است.

سازه یا شالوده:

یک طراحی هم آهنگ کامل و استوار هنگامی است شالوده رعایت شود مثلا جسم انسان متشکل از استخوان بندی داخلی(ستون فقرات ،دنده ها و...) عضلات و...است. 

نقاط طلایی: 

تقسیم طول و عرض مستطیل کادر به سه بخش مساوی ؛ دو خط عمودی و دو خط افقی ایجاد می کند . این خطوط بهترین مناطق کادر برای جا سازی هستند . زیرا نیروها درونی کادر در این مناطق تحرک فوق العاده ای دارند . این خطوط یا جایگاه های مناسب را خطوط طلایی می نامند.محل تلاقی این چهار خط در کادر ؛ چهار نقطه طلایی ایجاد می کند که مرکز تجمع نیروهای درون کادر است. جا سازی عناصر در نقاط و خطوط طلایی تحرک تصویری میآفریند. قرار گیری عنصر غالب موضوع در این مناطق تقسیمات فضـایی ایجاد می کند. به کمک این تقسیمات جاسـازی بقیه عنـاصر تصویر در کادر به ســــادگی انجام می شود.




منبع : در باره طراحی بیشتر بدانیم باشگاه دانشجویان پیام نور     -http://pnu-club.com/5


  
  

 مراحل طراحی:

روش به دست گرفتن مداد برای طراحی:

برای طراحی بر روی سطوح مختلف و در اندازه های گوناگون ؛دست باید آزادانه و با سرعت به تمام بخشها حرکت کند.برای حرکت آزادانه بر روی کاغذ؛ سطح اتکای دست باید تغییر کند.با قرار دادن مداد به طوری که انتهای آن کنار انگشت کوچک باشد؛کنترل دست از مچ به آرنج منتقل می شود و سطح تماس دست با کاغذ کاهش می یابد؛ودست آزادانه در محدوده وسیعی حرکت می کند.حتما قبل از طراحی تمرین دست (ورزش دست؛ کشیدن خط از بالا به پایین و بلعکس ؛ از چپ به راست و بلعکس ؛مورب و...) را باید مد نظر داشت. 

 

طراحی خطی از اشیا با مداد : 

برای شروع طراحی اول مدل را بر روی کاغذ و یا پارچه سفید قرار می دهیم و سپس زاویه وارتفاع دید؛ فاصله و نور مناسب را در نظر می گیریم .با توجه به اهمیت محور عمودی یا افقی مدل ؛ از کاغذ طراحی ( به صورت عمودی یا افقی )متناسب با آن بهره می گیریم.

کاغذ را به صورت مایل روی تخته شاسی قرار می دهیم .

مراحل اول- طرح اجمالی یا کلی:

با مداد اتود که آن را نه مثل نوشتن بلکه در کف دست با انگشتان گرفته طرح اجمالی مدل را رسم کرده (حرکات دستان آزاد و از ناحیه شانه است)فقط متوجه شکلهای کلی باشیم . اغلب ؛ اجرای طرح کلی به سرعت و حرکت زیاد نیاز دارد.

برای گرم شدن دست و برای اینکه چشم ما با تناسب شکلها آشنا شود با سرعت چند طرح می کشیم . این تمرینها را فقط برای روان شدن دست انجام می دهیم چون زمان لازم است تا دست و مداد طراحی به راحتی روی کاغذ گردش کند .

مداد طـراحی باید در فرمان دست ما باشد. دست باید از فرمان چشم و مغز پیروی کند و چشم باید بتواند عناصر موجود را تجزیه کند. 

مرحله دوم - طراحی خطی:

پس از اینکه دستمان گرم شد طرحها را کنار هم می گذاریم و با دید انتقادی به این سیاه مشقها (اسکیس ها) وبه مدل که در پیش چشم ما است نگاه می کنیم.

اسکیس یا یادداشت های تصویری :

اسکیس ؛ نوعی طراحی سریع است که احساس لحظه ای طراح را بیان می کند. به طرحهای سریع و مکرری (بدون جزییات)که از یک مدل برای مطالعه و کسب مهارت صورت می گیرد اسکیس می گویند. (مثلایک سیب)

طرح اولیه که در زبان نگاره سازی به آن سیاه مشق یا اسکیس نیز می گویند 

کاغذ دیگری را برمی داریم و این بار با آرامی و متانت به طراحی می پردازیم . ساختمان اولیه طرح را پی ریزی می کنیم.به دقت با خطوط کم رنگ ؛طرح کلی مدل را روی کاغذ پیاده می کنیم . سپس از طرح فاصله گرفته وبه جا سازی مدل در کادر و ارتباط فضای مثبت و منفی توجه می کنیم .سپس مرحله به مرحله از کلیات به سوی جزییات و از خطوط کم رنگ به خطوط پر رنگ حرکت می کنیم.

لازم است از ساده ترین خطـو ط وساده ترین شکـلها استـفاده کنیم.(سـاده ترین و خلاصه ترین طرح ) به دقت با خطـوط کم رنگ ؛ طـرح کلــی مدل را روی کاغذ پیـاده می کنیم .

سعی می کنیم بیشتر به مدل نگاه کنیم تا به کـاغذ ( کسی که در رانندگی به ترمز و گاز و ... نگاه می کند بیشتر احتمال تصادف کردنش وجود دارد.تا کسی که به جاده و خیابان نظر دارد.)

محور اصلی هر یک از اشیاء را رسم می کنیم.با این کار فضای کاغذ به بخشهای کوچک و بزرگ تقسیم می شود. (در آغاز می توان فـقط با یک خط عمودی طول شی مورد نظر و با یک خط افقی عرض طرح را نشان داد.)

اسکلت اصلی مدل را روی این محورها طرح می کنیم .فضاهای خالی که بین اشیاء باقی می مانند نقش مهمی در ترکیب بندی ما دارند. توجهمان را فقط به اشیا نمی دهیم ،بلکه تمام سطح کاغذ را با ارتباط خط و سطح هماهنگ می کنیم. 

سپس از طرح فاصله گرفته و به جا سازی مدل در کادر و ارتباط فضای مثبت و منفی تو جه می کنیم.در صورت لزوم با جابجایی (خطوط )مدل در کادر فضای بهتری ایجاد می کنیم .

سپس مرحله به مرحله از کلیات به سوی جزییات و از خطوط کم رنگ به خطوط پر رنگ حرکت می کنیم. اینک به مرحله اتود وارد شده ایم.

اتود یا پیش طرحهاوتمرین طراحی :


 

اتود یا تمرین طراحی با دقت و در زمان بیشتر ی اجرا و تکمیل می شود.موقع اتود زدن نیز هدف اصلی مطالعه وبررسی است اما نه در قالب منفرد از یک مدل بلکه برای دست یابی به ترکیب وساختار مناسبی بین چند مدل مثلا چند انسان..

(در طراحی خطی با مداد؛ به پاک کن نیازی نداریم. زیرا خطوط کم رنگی که در آغاز ترسیم میشود؛مرحله به مرحله تکمیل و پررنگ می شود. بنابر این بعضی از خطوط کم رنگ اولیه روی کاغذ باقی می ماند.)

مرحله سوم - سایه های مقدماتی:



اول شکلها را به صورت صاف و با دقت زیاد خاکستری می کنیم(سایه ها از کم رنگ شروع و کم کم طرح تیره شود.) 

طراحی را که به پایان رساندیم ؛ اختلاف رنگ اشیاء را - بدون توجه به نور و حجم - با مداد ، زغال یا ... معین می کنیم . سطح تاریک ، سطح روشن ، وسطـحهای خاکستـری اشیاء را یکنواخت رنگ می زنیم .زمینه کاغذ و فضاهای بین اشیاء را طوری رنگ می زنیم که اشیاءروشن روی زمینه تاریک و اشیا تاریک روی زمینه روشن واقع شوند. 

مدل را همزمان کار می کنیم نه اینکه یک طرف تمام شود و بعد طرف دیگر .ارزش خط ؛ اندازه گیری پرسپکتیو و...را باید مد نظر داشت .


مرحله چهارم- اتمام :



نمونه ای از یک طراحـی کامل؛ که در این حالت باید اصول آنـاتومی-عمـق نمایی-حجم نمایی – تناسب- تعادل و.. را به طور دقیق مورد توجه قرار داد.

در سایه نهایی تا حدی طرح پر رنگ تر می شود.مراحل سایه زدن را با تکرار لایه های متعددبر روی هم دنبال می کنیم.

همیشه سعی می کنیم بعد از طراحی از یک شکل از آن را به طور ذهنی نیز طراحی کنیم.

11-اندازه گیری:



اندازه گیری پس از اجرای مراحل اولیه طـــراحی ؛ یعنی قبل از تکمیل طــرح و پر رنگ کردن کار صورت می گیرد. اگر نسبتهای موجود در طرح مطابق نسبتهای به دست آمده نباشد ؛آن را تغیر می دهیم تا نسبت صحیح ایجاد شود. 

برای اندازه گیری می توان از مداد طراحی استـفاده کرد ته مداد را رو به بالا نگاه داشته در این حالت دست باید کاملا کشیـده و نوک انگشت شـست بر بدنه مداد تکیه کند.دقت کنیم که در تمام مراحل اندازه گیری ؛ دست کاملا کشیده باشد.یک چشم را بسته و ارتفاع را با ناخن انگشت شست بر روی مداد که در حالت عمودی نگه داشته ایم ؛ اندازه گیری کنیم. نسبتها را با هم بسنجیم و اندازه ها را به دست آوریم.

یکی از مسایل مهم در طراحی ؛نشان دادن اندازه طبیعی یا تناسب مدل در کادر است . برای رعایت تناسب مدل و سنجش اندازه های مختلف از روش اندازه گیری استفاده می کنیم . طراح پس از به دست آوردن این اندازه ها آنها را با نسبتها ی ایجاد شده در طرح مقایسه و تصحیح می کند. 

12- ایجاد فضای مثبت و فضای منفی:



درهر کادر اشیا وموضوعاتی که کشیده می شود فضای مثبت نامیده می شود وفضای اطراف آنها راتا لبه کادر فضای منفی می گویند.

فضاهای خالی که بین اشیا ء باقی می مانند نقش مهمی در ترکیب بندی ما دارد.توجهمان را فقط اشیا نمی دهیم ؛بلکه تمام سطح کاغذ را با ارتباط خط و سطح و اشیا هماهنگ می کنیم.

13- سایه و روشن:



سایه زدن یک طرح عمدتا برای نشان دادن یکی از موارد زیر صورت می گیرد:

-حجم

-جهت تابش نور

- دوری یا نزدیکی 

- فرورفتگی یا برآمدگی

- جنسیت

گاهی در سایه روشن زدن ؛در جات مختلف خاکستری را بر روی کاغذ با پنبه یا محو کن به هم نزدیک می کنیم تا فاصله آنها از بین برود.بدین ترتیب؛همانگونه که نور بر روی حجم می لغزد سایه روشن های ایجاد شده در طرح نیز روی یکدیگر می لغزند.

سایه روشنها در واقع ارزش خاکستری یا درجه تیرگی و روشنی رنگها را نمایش می دهند. بنابر این تشخیص ارزش خاکستری رنگها یکی ا ز مباحث مهم در سایه روشن زدن است.

برای موفقیت در زمینه سایه روشن زدن باید به نکات زیر توجه کرد:

الف - ایجاد درجات متنوع خاکستری به کمک مداد 

ب - انتخاب زاویه تابش نور مناسب برای نمایش حجم مدل 

ج - تشخیص درجه خاکستری معادل رنگ آن

برای سایه- روشن زدن اشـیا : ابتدا طرح خطی را در جای مناسب روی کاغذ پیاده می کنیم .سپس چشم خود را تار کرده و نور و سایه کلی را روی طرح پیاده می کنیم . سایه روشنهای اصلی به نمایش حجم واقعی کمک می کند. با چشم تار اهمیت جزییات و سایه روشنهای فرعی از بین می رود.پس از این مرحله ؛فاصله میان سطوح روشن و تیره درجات متنوع خاکستری ایجاد می کنیم .از این طریق ؛با محو کردن سایه روشنها حجم شی ؛مشابه دید واقعی نمایانده خواهد شد.(در صورت لزوم ؛ تیرگیهای اضافی با پا ک کن حذف می شود.)

انواع سایه ها:



هر گاه به جسمی از یک زاویه مشخص نور بتابانیم دو نوع سایه شکل می گیرد:

الف: سایه اصلی سایه ای که برروی خود جسم تشکیل می شود را - سایه درونی- یا سایه اصلی ؛ می گویند که البته این سایه به شکل ظاهر و رنگ آن بستگی دارد. سایه اجسام سفید؛روشن تر و سایه اجسام سیاه ؛ تیره تر می شود. در این قسمت سایه - روشن زدن سه مرحله دارد: روشن- نیم سایه- سایه (نیم سایه را باید با چشم نیم باز دید.) 

برای بوجود آوردن نیم سـایه یک صفحه براق دهنده(آئینه) به شکل نزدیک کرده و نیم سایه رابو جود می آوریم .(نور بازتاب )سایه افتاده را از سایه شکل جدا می کنید. 

ب: سایه فرعی سایه ای که از اجسام بر روی سطح زمین می افتد را - سایه افتان- (یا سایه افتاده ) یا سایه فرعی می گویند.سایه افتاده هر چه به شکل نزدیکترباشد پر رنگ تر و هر چه از شکل دورتر می شود کم رنگ تر است. 

14- عمق نمایی:



برای ایجاد عمق در طراحی از دو روش استفاده می شود :

الف:پرسپکتیو فرم ب :پرسپکتیو رنگ

پرسپکتیو فرم : مدل جلویی را بزرگتر و پایین تر و واضح تر نشان می دهیم.

پرسپــکتیـو رنگ : با رنگ آمیزی دور را کم رنگ ( روشن تر) و نزدیک را پررنگ تر (تیره تر ) نشان می دهیم . (در نقاشی با استفاده از رنگهای خالص و پر رنگ جلو را نشان می دهیم . مثلا در یک علف زار علفهـای جلوتر را با رنگ سبز خالص و قسمتهـای نور خورده را از رنگ اکر و زرد استفاده می کنیم و سایه را از مکمل قرمز(قرمز +سبز)استفاده می کنیم و کمی دورتر مقداری رنگ سفید به رنگ قبلی اضافه کرده ، عقب تر قرمز مایل به بنفش استفاده می کنیم و آخرین مرحله بنفش ... به این ترتیب عمق نمایی در تابلو صورت می گیرد. 

15- حجم نمائی:



به طور کلی سایه روشن بر اساس نحوه تابـش نور بر روی حــــجـم ایجاد می شود .

هنگامی که نور از یک طرف به جسم می تابد؛نیمی ازآن را روشن می کند ؛و نیم دیگر در تاریکی می ماند.اگر جسم سطحهای زیادی داشته باشد ؛آنها که رو به روشنایی هستند روشنتر ؛و به تدریج که سطح جسم از منبع روشنایی فاصله می گیرد تاریکیها شدید تر می شوند.

سایه؛ فرو رفتگی و نور؛بر آمدگی را نشان می دهد.کیفیت سایه روشن علاوه بر میزا ن نور ؛به ارزش رنگی ؛بافت و جنس پدیده ها هم بستگی دارد.نمایش حجم اشیا ؛بستگی به نحوه تابش نور دارد.

بازتاب نورهایی که از فضای اطراف به جسم بر می گردد نیم سایه هایی پدید می آورد که از شدت تیرگی جسم می کاهد.

در طبیعت ؛میان نور و تاریکی مطلق؛هزاران درجه خاکستری وجود دارد؛اما در طراحی نمایش این درجات بسیار محدود تر است. در طراحی به کمک درجات متنوع خاکستری حجم اشیا و موجودات نشان داده می شود.

خط و سـایه روشن گاهی در ترکیب با هم برای نمایش حجم به کار گرفته می شوند در این صورت گاهی خط در کناره ها ی طرح کم اهمیت تر و در زمینه کار محو می شود.

حجم بر دو نوع است:حجم واقعی ؛حجم مجازی.وقتی جسمی را با دست لمس می کنیم ؛ حجم واقعی آن را زیر انگشتانمان حس می کنیم؛ووقتی به آن نگاه می کنیم واقعیت فرورفتگی و برجستگی آن را می بینیم .امانمایش حجم بر روی کاغذ بر اساس خطای باصره صورت می گیرد(یعنی در واقع برجسته و سه بعدی نیست) برای نشان دادن حجم بر روی کاغذ (آنگونه که با چشم دیده شود ) به کمک سه روش صورت می گیرد:

1 - پرسپکتیو خطی (علم مناظر و مرایا)

2 - پرسپکتیو رنگی (ژرفا نمایی جوی)

3- روش حجم نمایی از طریق سایه روشن

 

منبع : در باره طراحی بیشتر بدانیم باشگاه دانشجویان پیام نور     -http://pnu-club.com/5


  
  

پرسپکتیو 

Perspective 


پرسپکتیو ؛دانش و هنر نمایش یک منظره سه بعدی در یک صفحه دو بعدی است و اصول آن بر پایه دو عامل ((تاثیرات شرایط محیطی))و ((خطاهای دید))دستگاه بینایی استوار است. 
پرسپکتیو یا مناظر و مرایا علمی است که به وسیله آن دوری و نزدیکی اجسام را نشان می دهند و مثل علوم ریاضی دارای قاعده و قوانین است.با به کار بردن قواعد پرسپکتیو گسترش اجسام سه بعدی در فضا به وجه صحیحی امکان پذیر می شود.

علم پرسپکتیو به ما کمک می کند تا محل قرار گیری هر چیزی را با تناسب صحیح نسبت به سایر اجسام ؛سنجیده و طراحی کنیم . شناخت علم پرسپکتیو و رعایت اصول آن ؛طراحی ما دقیق و عینی تر نمایش می دهد.

هدف اصلی آشنایی با پرسپکتیو ؛صحیح دیدن عناصر و انتقال آن بر صفحه طراحی ست

پرسپکتیوروش نمایش دادن حجم اشیا و عمق فضایی ست . در طول تاریخ برای نمایش دوری و نزذیکی اشیا و عمق فضا از روشهای مختلف استفاده شده است:

الف -پرسپکتیو سطحی (نمایش دوری و نزدیکی موجودات با تکرار بخشی از تصویر)

ب - پرسپکتیو محیطی (نمایش احجام و عمق فضا نزدیک به دید واقعی بر پایه قواعد علمی )

ج - پرسپکتیو چند نقطه ای (تلفیق زوایای دید مختلف در یک تصویر)

ه - پرسپکتیو خطی = علم مناظر و مرایا

و - پرسپکتیو رنگی = ژرفانمایی جوی (پرسپکتیو جو)

ز- روش حجم نمایی= از طریق سایه و روشن

در انجام طراحی و نمایش شکل ظاهری اشیاء که با اصول پرسپکتیو انجام می شود انجام می شود چهار مسئله اهمیت دارد:

1- نقطه دید ؛ که محل استقرار بیننده می باشد.

2- مخروط دید ؛که شعاع دید و زوایای قابل رویت را مشخص می کند .

3- فاصله بیننده از مو ضوع و شئ ؛ که اندازه و مقدار آنرا نشان می دهد.

4 - جهت خطوط اصلی شئ ؛ که موقعیت فضایی و مکانی آنرا نسبت به خط افق معلوم می کند.

مخروط دید:

ارگانهای دریافت کننده نور در چشمان ؛به شکل نیم کره هستند . هر یک از این نیم کره ها ؛نور را از مخروطی با زاویه تقریبی 150 درجه دریافت می کنند . با توجه به روی هم افتادن این دو مخروط ؛دید چشمان ما تقریبا 180 درجه می شود .

نقطـه مرکزی زاویه دید در مرکز قـاعده مخروط دید قرار دارد و خط مرکزی مخروط دید نیز بر همان قاعده یا سطح شئ عمود می باشد . در واقع سطح طراحی، همان سطح قاعده مخروط دید است که تنها قسـمتی از واقعیت فیزیکی شئ را نمایش می دهد و سایر زوایا نیز از نقطه نظر دید ثابت بیننده قابل رویت نیستند . قواعد و اصول پرسپکتیو نیز راهنمای طراحی همین زاویه محدود است که مخروط دید قرار دارد.

میدان دید و وسعت زاویه ای که چشم می بیند مانند مخروطی است که راس آن درون چشم قرار دارد و اضلاعش در امتداد اضلاع جانبی مخروط می باشد . هر چه نقطه دید (چشم) به شئ نزدیک باشد ؛ میدان دید چشم کمتر و در نتجه فضای محدود تری دیده می شود ؛بر عکس هر چه نقطه دید نسبت به شئ و موضوع دورتر باشد میدان دید چشم وسیع تر و فضای گسترده تری رویت می گردد.

خط افق: 

خطی فرضی ست که همیشه و در هر حالت در برابر چشم ماست. این خط؛همان خطی ست که نقاط گریز در روی آن به هم می رسند.

خطوط دور شونده موازی با زمین که بالای چشم بیننده قرار دارند به طرف پایین و خطوط پایین خط افق به طرف بالا و در روی این خط با هم برخورد می کنند و باعث می گردند تا اندازه های عمودی به تدریج که ما دور می شوند کوچک و کوچک تر به نظر آیند و به این ترتیب ؛ عمق و دوری در طراحی تداعی شود.

عناصر تصویری مشابه و برابر که با فاصله یکنواخت تکرار می شوند؛هر چه از نقطه دید بیننده دورتر گردند به هم نزدیکتر و کوچکتر و کمرنگ تر شده و در نقطه گریز بر هم منطبق می شوند.


انواع پرسپکتیو

1 - پرسپکتیو خطی:

در دید انسان ؛اندازه و ابعاد احجام و فضا در دور دست تغییر می کند. برای مثال به نظر می رسد که خطوط راه آهن در عمق به هم نزدیک می شود یا در یک نقطه به هم می رسند؛ارتفاع چراغها ی خیابان در عمق کوتاهتر به نظر می رسد؛و...این تغییرات حقیقی نیست بلکه انسان دچار خطای دید می شود. زیرا ریل راه آهن براساس فاصله استاندارد کار گذاشته می شود یا ارتفاع چراغها از ابتدا تا انتها ی خیابان یکسان است.

بنابر این آنچه باعث می شود چنین تغییراتی در دید انسان به وجود آید ؛ فاصله یا بعد مسافت نسبت به موضوع است.پرسپکتیو خطی به ما کمک می کند تا این تغییرات را بر اساس قواعد مشخص در طرحمان نشان دهیم .مهمترین مسئله در به کار گیری قواعد این است که پرسپکتیو علمی بر اساس دید فردی مطرح می شود و جنبه نسبی دارد. 

ساده ترین قاعده در پرسپکتیو ؛این است که همه خطوط موازی که به عمق می روند به یک نقطه گرایش دارند ؛که نقطه گریز (یا نقطه فرار ) نامیده می شود.( محل رسیدن خطوط به یکدیگر - نقطه گریز - نام دارد. )

نقطه گریز روی خط افق قرار دارد.خط افق در طبیعت مرز مشترک میان آسمان و زمین است.


10روش ترسیم پرسپکتیو خطی:

پرسپکتیو خطی؛ اغلب بر اساس شکل هندسی مکعب بیان می شود. مکعب به دلیل ویژگی خاص مناسب ترین حجم برای درک قوانین علمی پرسپکتیو است. زیرااندازه گیری و محاسبه ابعاد مکعب بسیار ساده است . به علاوه ترسیم و اندازه گیری احجام هندسی دیگر با قرار دادن آنها در مکعبی به همان اندازه صورت می گیرد.

ترسیم مکعب با استفاده از سه روش صورت می گیرد:

الف - پرسپکتیو یک نقطه ای

ب - پرسپکتیو دو نقطه ای 

ج - پرسپکتیو سه نقطه ای


 

 

الف - پرسپکتیو یک نقطه ای:

در پرسپکتیو یک نقطه ای ؛مکعب در حالتی قرار دارد که همه خطوط موازی که به عمق می روند ؛ به سوی یک نقطه گریز (که روی خط افق قرار دارد)گرایش دارند.

بنابراین یکی از راههای تشخیص پرسپکتیو یک نقطه ای این است که وجه ناظر ؛به صورت مربع کامل (خطوط عمودی و افقی با زاویه قائمه) دیده می شود. علاوه بر این اگر امتداد خطوط مورب(خطوط موازی که به عمق می روند)به یک نقطه ختم شود؛ مکعب در پرسپکتیو یک نقطه ای ترسیم شده است.

الف: ترسیم مکعب در پرسپکتیو یک نقطه ای :

ابتدا خط افق را ترسیم و نقطه گریز را تعیین می کنیم . وجه روبرو ناظر ( یا یک مربع) برای ترسیم مکعب مورد استفاده قرار می گیرد. 

نقطه گریز را در نقطه طلایی قرار می دهیم تا کار جالب باشد .

ب:ترسیم مکعب در پرسپکتیو دو نقطه ای :

پس از رسم خط افق و تعیین نقاط گریز ابتدا خط عمودی را که از همه اجزای مکعب به ناظر نزدیک تر است رسم می کنیم. سپس ابتدا و انتهای این خط عمود را به هر دو نقطه گریز وصل می کنیم. اگر به موازات خط اولیه ؛ دو خط عمود دیگر رسم کنیم که خطوط مورب را قطع کنند مکعب ترسیم می شود. از این طریق ؛ مکعبهای دو وجهی در پرسپکتیو دو نقطه ای ایجاد می شوند. اگر مکعب پایین تر و بالاتر از خط افق قرار داشته باشد ؛ به صورت سه وجهی دیده می شود.

لازم به تذکر است که در صورتی می توانیم دونقطه را به طور مساوی روی خط افق قرار دهیم که هر دو وجه مکعب را به یک نسبت ببینیم ؛ولی اگر یک وجه را کاملتر(بیشتر) دیدیم نقطه گریز آن دورتر و وجهی را که کمتر می بینیم نقطه گریز آن نزدیکتر انتخاب می کنیم. 

ج : پرسپکتیو سه نقطه ای :

پرسپکتیو سه نقطه ای برای ترسیم ساختمانهایی که ارتفاع بسیار زیادی دارند به کار می رود. در این موارد ؛ علاوه بر خطوطی که به عمق می روند ؛ خطوط عمودی هم از دید ناظر تغییر شکل می یابند. بنابراین امتداد خطوط عمودی موازی به گریز سوم وصل می شوند و پرسپکتیو سه نقطه ای به وجود می آید . برای ترسیم یک ساختمان بلند در پرسپکتیو سه نقطه ای مانند پرسپکتیو دو نقطه ای ابتدا نزدیک ترین خط به ناظر (تنها خط عمود مکعب)را ترسیم وابتدا وانتهای آن را به نقاط گریز روی خط افق وصل می کنیم. ( به دلیل ارتفاع زیاد ساختمان ) خطوط عمودی هم دچار خطای دید می شوند.چون خطوط موازی به یک نقطه می رسند؛ نقطه گریز سوم در امتداد خط عمودی اولیه در ارتفاعی بالاتر از آن قرار می گیرد.

اگر از درون هواپیما به یک ساختمان بلند نگاه کنیم؛سه وجه آن دیده می شود.نقطه گریز سوم در این زاویه دید ؛در امتداد خط عمود و پایین تر از خط افق قرار دارد. سطح پشت بام یا وجه سوم مکعب (به شیوه پرسپکتیو دو نقطه ای)به کمک خطوط مورب به سمت نقطه گریز های مخالف کشیده شده اند ؛به وجود می آید. 


منبع : در باره طراحی بیشتر بدانیم باشگاه دانشجویان پیام نور     -http://pnu-club.com/5


  
  

الفبای طراحی

 

نقطه: نقطه کوچکترین اثری است که یک وسیله از خود بر جای می گذارد. اندازه نقطه بر اساس میزان کاربردی وسیله سنجیده می شود. یعنی نقطه ای که از یک خود کار ثبت می شود، با اثری که از یک ماژیک یا ذغال طراحی باقی می ماند از لحاظ کیفیت و اندازه بسیار متفاوت است. نقطه می تواند شکلی منظم یا نامنظم داشته باشد. هر نقطه به تنهایی دارای نیروی جذب بصری فراوانی است.

 

 

خط: 

خط، مسیری است میان دو نقطه. خط اساس و پایه طراحی را تشکیل می دهد و شناخت کامل و تسلط بر جنبه های مختلف آن بخشی از هنر طراحی را شامل می شود. خط به صورتی که ما بر روی کاغذ ترسیم می کنیم عملاً در طبیعت وجود ندارد، ولی قوه باصره ما اطراف اشیا را (در تضاد با سطوح عناصر دیگر به صورت خطوط محیطی) می بیند. با هر وسیله ممکن ترسیم خطوط را تجربه کنید و به مقایسه نتایج مختلف بپردازید. خط نمایانگر حالات و کیفیت های مختلفی است و حتماً بایستی در ترسیم آن تسلط لازم را به دست آورید.

کیفیت خط: یک خط رسم شده می تواند بیانگر ویژگی های بسیاری باشد:

- ضخامت، نازکی، تراکم، مسیر تابش نور، لطافت و ...

- جنسیت های گوناگونی همچون: فلز، شیشه، چوب، سنگ، پارچه و ...

- ایجاد حجم، سنگینی و وزن، سطوح گوناگون.

- ایجاد بعد، فضا و مقیاس های ذهنی یا حقیقی.

- کلیه این ویژگی ها مختص طراحی با دست آزاد است و طراحی های ماشینی یا تصویر سازی های کامپیوتری نمی تواند هم طراز و هم سنگ دست طراح عمل کنند. خطوط به طور عمده به سه دسته خط صاف، خط شکسته و خط منحنی تقسیم می شوند و هر دسته شامل انواع متنوعی از خطوط است که برای کاربرد خاصی در نظر گرفته شده است.

- تمرین طراحی: 

طرحی از مدل بر روی کاغذ طراحی بکشید. خط ها را آزادانه و راحت بکشید. برای تصحیح از پاک کن استفاده نکنید، خط را دوباره بکشید. خط به کار رفته یک دست و مطمئن باشد، از ترسیم خط های تکه تکه و ریشه ریشه خود داری کنید. طرح هایی که می کشید زیاد بزرگ یا کوچک نباشند. طرح باید حد اقل نیمی از صفحه کاغذ یا کادر شما را بگیرد. تنها به یک بار ترسیم اکتفا نکنید. مدل را بارها و بارها از زوایای مختلف بررسی و مشاهده کنید.

 طراحی چشمی – مرحله اول:

این مرحله از طراحی از نظر تقویت دید و ذهن اهمیت فراوانی دارد. شما باید حتی المقدور کمتر به کاغذ طراحی و خطی که ترسیم می کنید نگاه کنید. در این مرحله صرفاً چشم شما به مدل است. پس سعی کنید هم زمان با حرکت چشم خود بر روی مدل، خط را هم ترسیم کنید. به تدریج و با کمی تمرین می توانید بر روی مدل متمرکز شده و فقط در نقطه شروع، به کاغذ طراحی نگاه کنید. توجه داشته باشید که بسیاری از هنر جویان آنچه را که می دانند ترسیم می کنند، نه آنچه را که می بینند. در این مرحله شما صرفاً آنچه را که می بینید ترسیم کرده اید. در این تمرین بهتر است که مداد را از روی کاغذ بر ندارید. طرح را آرام و به قصد مطالعه و بررسی ترسیم کنید نه اینکه تکلیفی را انجام داده باشید. جزئیات و نقش و نگارهای مدل را حذف کنید. اندازه طراحی نه خیلی کوچک باشد و نه خیلی بزرگ.

طراحی چشمی – مرحله دوم:

اهمیت این مبحث در تمام مراحل طراحی مخصوصاً زمانی که پیشرفتی نسبی در کارتان به وجود آمده نهفته است و تنها خود شما می توانید متوجه تغییری شوید که این شیوه، بر نحوه مشاهده حافظه شما خواهد گذاشت. مدل نسبتاً ساده ای را انتخاب کنید. می توانید به دو روش عمل کنید:

1- پس از بررسی مدل به صورت همه جانبه و کاملاً دقیق، طراحی را شروع کرده و دیگر به مدل نگاه نکنید.

2- بررسی را به صورت مرحله به مرحله انجام دهید. یعنی ابتدا شکل کلی مدل را دیده و طرح کلی را که در ذهنتان مانده ترسیم کنید. سپس ویژگی های ثانوی را به دقت مشاهده کرده و بعد به طرح اضافه کنید. پس از آن به سراغ جزئیات دیگر رفته و بعد از مشاهده دقیق آنچه را در ذهنتان مانده ترسیم کنید.

در هر دو روش به یاد داشته باشید که: مدت زمان مشاهده، بیشتر از زمان ترسیم باشد. از پاک کن استفاده نکنید. خط ها را به راحتی و آسودگی بکشید و اگر قسمتی از طرح خراب شد خط صحیح را روی آن بکشید. پس از پایان کار طرح را با مدل مقایسه کنید. اما آن را اصلاح نکنید بلکه مجدداً طراحی را مرحله به مرحله آغاز کنید. هر بار که مدل را طراحی می کنید نیروی حافظه خود را تقویت کرده اید.

 

چگونه دیدن و مشاهده از دیدگاه یک طراح:


نخستین مرحله دیدن درست، مشاهده حجم کلی به صورت یکی از احجام هندسی است. در این مرحله شما بایستی تمام جزئیات شیء را حذف کرده و شکل کلی آن را بر روی کاغذ ترسیم کنید. علت استفاده از احجام هندسی، دقیق و کامل بودن آنها است. بیشتر اشیایی که در اطراف خود می بینیم شباهت فراوانی با احجام هندسی دارند و چنانچه بخواهیم از همین وسایل به عنوان مدل استفاده کنیم می بینیم که احجام استوانه و مکعب کار برد بیشتری دارند. وقتی شما یک فرم استوانه بر روی کاغذ بکشید، می توانید آن را تبدیل به یک لیوان، گلدان، پارچ آب و بسیاری شکل های دیگر کرده و جزئیات متنوعی به آن بیفزایید. علت آن است که دو فرم استوانه و مکعب از لحاظ تعادل و ایستایی، ثبات بیشتری دارند و البته از جنبه تولید و ساخت نیز مزایایی دارند که در حیطه بحث ما نیست.

دیدن طراحی و مقایسه:

وقتی از یک مدل خاص طراحی می کنید به دنبال علایم و نشانه هایی برای مقیاس صحیح باشید. زمانی که چند مدل را در مقابل دارید، می توانید نشانه های فراوانی برای مقایسه تناسبات پیدا کنید. پس از مشاهده دقیق به طراحی بپردازید. برای شروع همواره مدلی را که جلوتر از بقیه است طراحی کنید. بهتر است به جایگزینی صحیح مدل در صفحه نیز توجه داشته باشید. در این مورد شما باید تمام مدلها را به صورت یک شکل ساده و عمده دیده و همان شکل را ترسیم کنید. سپس به جزئیات بپردازید. در این حالت است که می توانید از جای گرفتن کل طرح در صفحه مطمئن باشید.

 شفاف بینی:

توجه به این نکته همواره از بسیاری خطاها در طراحی جلوگیری می کند. در این مرحله هنگامی که شما چند مدل در مقابل خود دارید سعی کنید همه را به طور کامل طراحی کنید. ویژگی اشیایی را که به طور کامل در مقابل دید شما نیستند و پشت عنصری دیگر واقع شده اند، در نظر بیاورید و آن را کم رنگ و ساده ترسیم کنید. دریافت تناسبات در این مرحله بسیار ساده و روان خواهد شد. سپس می توانید خطوط اصلی طرح را پر رنگ و جاندار ترسیم کنید.

 منبع :مینیاتورنوین http://miniturenovin.persianblog.ir/


  
  
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >