از زمانی که انسان تصمیم به ارایه یک پیام تصویری گرفت و به زعم خویش از مواد و متریالی که برای هم نوعان او مفاهیم مشخص و تا حدودی ثابت داشت استفاده کرد هنر گرافیک آغاز شد و تا کنون نیز با همه پیشرفتها و تغییراتی که داشته است باز هم با همان شیوه به حرکت خود ادامه میدهد. صدها نگاره در غار شووه Chauvet در جنوب فرانسه که در سی هزار سال پیش از میلاد مسیح طراحی شدهاند،نگارههای غار لاسکو Lascaux، (چهارده هزار سال پیش از میلاد مسیح)، نگارههای شکارچیان در غار بیمبتکا Bhimbetka در هندوستان، (هفت هزار سال پیش از میلاد مسیح)، نگاره بومیان آفریقا در غار سیاربرگ آفریقای جنوبی (هزار سال پیش از میلاد مسیح) و بسی دیگر از این غار نگارها در دیگر نقاط جهان به همراه تولد خط به آوند زبان نوشته شده در سه یا چهار هزار سال پیش از میلاد، همه نشانههایی بارز هستند از تاریخ گرافیک و رشتههای وابسته به آن.
گرافیک از واژه? یونانی graphikos است و به معنای آنچه است که مربوط میشود به طرح زدنو طراحی. تعریف دیگر از گرافیک هر کار و یا شیوه? مربوط به کشیدن تصویر از روی یک چیز و یا از انگاره آن است؛ و بنابر این همه? پدیدههایی را در بر میگیرد که ایجاد شدهاند: به شکل یک نشانه، علامت، نقشه، طراحی، کشیدن از روی یک چیز و به ویژه طراحی خطی یک پدیده.
هنرهای گرافیک شامل کشیدن، طراحی کلیشه و گراور برای چاپ و طراحی گرافیکی است.صنایع گرافیک شامل همه? تکنیکها و فعالیتهایی است که در تولید یک کار چاپی نقشی ایفا میکنند. طراحی گرافیک پیشه یا هنر ارتباط بصری است که از آمیزش تصویرها، واژهها و ایدهها ترکیب شده تا اطلاعاتی را به تماشاگر برساند و به ویژه در او تأثیر مشخصی بنهد.
گرافیستپیشهای است در هنرها و صنایع گرافیک همچون طراحی گرافیک.
حمید رجایی، زیبایی و زیبایی شناسی، مجله هنر دینی، شماره 1، 1388/5/24
صنعت و صنایع مستظرفه مقیاسی برای سنجیدن درجه? تکامل معنوی و روحی یک ملت است. در این جهان میان هزاران محسوسات که ما در زیر نفوذ حواس پنجگانه? خود از وجود و چگونگی آنها باخبر میشویم؛ بعضی چیزها هست که ما بیاختیار آنها را بیشتر دوست میداریم. روح ما و قلب ما مجذوب آنها میشود بدون آنکه از آنها یک فایده? عملی و آنی برای ما حاصل گردد. مثلاً وقتی که در جلوی یک پرده? نقاشی که ثمره? قوای دماغی و روحی یک صنعتکار را نشان میدهد میایستیم، ساعتها مشغول تماشای آن و غرق حیرت و تعجب میشویم.
که بجز موارد بالا همه آثار هنری را شامل میشود. هنر مقدس همواره دو غایت بنیادی داشته است. اول زیبایی صورت عبادات و دوم نگهبانی و حفاظت از آن. دومین ممیزه هنر مقدس بدان حقیقت رجوع میکند که اسلام صرف زیبایی را مطلوب تلقی نکرده، بلکه زیبایی را با کمال مورد تأمل قرار میدهد. آنچه منشأ نقوش پراکنده و مایه پراکندگی خاطر است در قلمرو هنر اسلامی نفی میشود، از اینجا هرگونه آرایش زرین یا جامههای فاخر در عبادات طرد میگردند.
به تعبیر بورکهارت آداب دینی هنر الهی است. از آنجا که گونهای جلوهگری و سمبولیسم در سطحی از شکلها و حالتهای آدمی برای جستجوی راهی به ماورای همه مظاهر و اعیان وجود است. در مسیحیت این آداب نیایشی است -مانند عشای ربانی و آداب خاص مسیحی- متضمن هنر مقدس یعنی معماری و شمایل نگاری مسیحی که از برجستهترین مظاهر هنر مسیحی هستند. با توجه به معنای ذاتی عبادات اسلامی، و هنری که به زیبا کردن آن متوجه است، در عالم اسلامی به گونهای دیگر فیضان و انعکاس هنری آداب دینی را میبینیم، یعنی جدا از مفهوم شمایل نگاری در عبادات مسیحی که درضمن نوعی هنر تلقی میشود. معمولاً از عبارت هنرهای صناعی برای بیان آن بخش از صنایع دستی که بیش از فن به هنر وابستهاند استفاده میشود.